Monday, November 01, 2010

ظرف شستن این خارجیها

تو این شرکت خارجیها آقای آقایی یا یوسفی خبری نیست یعنی اینجا چون نیروی کارگرونه برای یه شرکت کوچیک نمیصرفه که نیروی خدماتی داشته باشند لذا هرروز یکی ظرفهای ناهاررو میشوره و خشک میکنه حتی مدیرعامل.روز اول من این قانون رونمیدونستم. غذام که تموم شد ظرفم رو بردم بشورم که همکارم گفت " نه من میشورم تو خشکشون کن" منم گفتم باشه.دیدم که آقا آب گرم رو باز کرد و ته سینک رو هم بست تا یه آب و کف اساسی درست کنه با خودم گفتم ای بابا ما که همه ساندویچ خوردیم اینقدر ظرفها کثیف نیست که این آقا جدی گرفته . بعد فکر کردم خوب لابد خیلی وسواس داره. منم ایستادم تا ظرفها رو بده خشک کنم . که یه دفعه دیدم بشقاب رو از تو اون کفها در آورد و یه برس روش کشید و داد دست من!!! وای فکر کنم اون لحظه قیافه من دیدنی بود چون از قیافم فهمید که شوکه شدم. گفت چیه شما ظرفها رو آب میکشید گفتم آره چون خیلی از مزه مایع ظرفشویی خوشم نمیاد.اونم گفت باشه پس منم این دفعه آب میکشم البته خیلی فرقی نداشت چون فقط گرفت زیر آب و داد دستم. منم شروع کردم به خشک کردن ولی فقط داشتم به چایی و قهوه و ناهارو.. همه چیزهایی که با کف خورده بودم فکر میکردم......

0 Comments:

Post a Comment

<< Home