Friday, December 15, 2006

میخواستم ......
میخوام بهش زنگ بزنم و بگم که داری اشتباه میری این راهی که پیش گرفتی آخرش خوشبختی نیست فلسفه حیات رو گم کردی میخوام بهش بگم اگه عاشق نباشی زندگی رو باختی میخوام بگم .....
بعدش فکرمیکنم خوب من اصلا چه کاره هستم که بخوام این حرفهای گنده گنده رو بزنم !! من هنوز تو مدرسه عشق و معرفت کلاس اولیم خودم.فکر کنم یه دفعه جو گیر شده بودم مثل بچه هایی که تازه الفبا رو یادگرفتن و هر جا میرن و هر کسی رو میبینن سوادشون رو به رخ میکشن ! و بعد هم یاد این شعر عاشق بزرگ افتادم که :
با مدعی نگویید اسرار عشق و مستی

تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی

0 Comments:

Post a Comment

<< Home