Tuesday, December 05, 2006

دل

همانا دل یک عضو مهم میباشد.چون همه این دویدنها و سعی ها و کشتنها و مردنها و سختیها برای این است که درنهایت دلمان راضی شود.ما برای دل پدرومادرمان دنیا میاییم و بزرگ میشویم بعد درس میخوانیم و کنکورمیدهیم وکارمیکنیم و انواع و اقسام کلاسهای داخلی و خارجی راتمام کرده و کلکسیون مدرک جمع میکنیم . دراجتماع با گروهی هم پیمان و با جناحی پیمان شکن میشویم با جماعتی سازش و با فرقه ای ناسازگاری میکنیم بعدبرخي ميگويندشايدعشق كمك كندتااين دل آرام شودپس بدون اينكه بدانيم عشق راباكدامين شين مينويسند!!!راه ميافتيم به دنبال عشق چراغ بدست از این خانه به آن خانه ازاین چتروم به آن چتروم,ازاين گروه به آن گروهك, ازاین کوچه به آن بلوار ازاین رستوران به آن قهوه خانه و....تاشايديكي پيداشودواين دل را آرام كند خلاصه اینکه پدر خودمان و شاید بقیه راهم درمیاوریم تابلکه این دل راضی شود.غافل ازاینکه این که حتی یک بارحاضرنیستیم بنشینیم و به حرفهای این دل بیچاره که دراین عصرمدرنیزه وتکنولوژی روز به روز غریبترمیماند گوش دهیم !بدون اینکه به خواسته او راه بیاییم فقط غرغر میکنیم که آخرپس چرا هرچه میکنیم راضی نمیشود.دوستم , این دل فقط قلق دارد باید بدستش بیاوری آنهم نه در انواع و اقسام کتابهای اقتصادی وکامپیوترو سیاست و جغرافيا و تاريخهاي تحريف شده و.....باید بشناسیمش پس شاید بهترباشد کتاب آنهایی را بخوانیم که او راشناختند!کمی با دلمان مهربان باشیم بد نیست کمی بگذاریم او هم حرف بزند و مرتب این مدارمنطقی تفکرمان او را به سکوت دعوت نکند.بايدبراي اين دل هزينه وقت و مال و انر‍ژي و...بذاريم چون به راستی او مهمترین عضو است اگربه دنبال خوشبختی واقعي هستیم.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home